دیشب دخترم برایم یکی از شعرهای کتاب درسی شان را میخواند که متوجه نکتهای شدم. در یکی از درسهای فارسی کلاس پنجم ابتدایی، شعری از مرحوم پروین اعتصامی درج شده است که در آن به گفت وگوی مورچه با حضرت سلیمان (ع) اشاره میشود و درنهایت شاعر نتیجه گیری به نفع کار و تلاش انجام میدهد. نمیدانم مرحوم پروین آیا سند روایی معتبری برای ساخت این شعر داشته است یا نه، اما این شعر حاوی مشکلات و ابهامهایی است که استفاده از آن در کتاب درسی دوره ابتدایی چندان درست به نظر نمیآید.
این شعر که با مصراع «به راهی در، سلیمان دید موری» آغاز میشود، در مصرع «به تندی گفت کای مسکین نادان/ چرائی فارغ از مُلک سلیمان» روایتگر برخورد تند سلیمان (ع) با مورچهای است که جرمی جز کارکردن و زحمت کشیدن برای روزی ندارد. حال آنکه یکی از مسلمات ادیان توحیدی، تقدیس کار و تلاش است و در مواردی ذکر شده است که کسی که برای روزی خانواده اش مجاهدت میکند، اجر رزمنده در راه خدا را دارد و اگر در این حال بمیرد، شهید مرده است.
حال چرا باید سلیمان (ع) به عنوان یکی از پیامبران الهی، با مورچه این طور حرف بزند و مورچه را دعوت به سورچرانی در دربار سلیمان و رها کردن کار و تلاش کند؟ این درس که ظاهرا با هدف ترویج ارزش کار طراحی شده است، با یک انتخاب اشتباه به ضد خود تبدیل شده است. سلیمان نبی علیه السلام یک پادشاه عادی نیست که برای داستان پردازی و ترویج یک مفهوم هر طور بخواهیم با نام او به عنوان یک عنصر ادبی برخورد کنیم.
در متن قرآن گفت وگوی سلیمان (ع) با مورچه همراه با لطف و مهربانی روایت شده است و حضرت سلیمان (ع) در گفت وگوی مورچه لبخند میزند و در روایتها هم بنا به نقل تفسیر برهان و تفسیر نورالثقلین میگوید گویا حتی در ادامه ماجرا، قصه لطیفتر هم میشود و این پیامبر عظیم الشأن الهی از مورچه میپرسد که ما پیامبران به کسی ظلم نمیکنیم، چرا به مورچهها گفتی که از ما دور شوند؟ مورچه هم جواب میدهد که من میدانم که شما ظلم نمیکنید، اما مورچهها طماع هستند و، چون کاروان شما آشپزخانه هم همراه دارد، ممکن است اینها به طمع غذا وارد حریم شما بشوند و در متن قرآن هم از قول مورچه آمده است که ممکن است درحالی که متوجه شما نیستند، شما را لگد کنند و دست و پای شما را بشکنند.
حضرت سلیمان (ع) بسیار این منطق و این حرفهای مورچه را میپسندد و وقتی او را این قدر آگاه میبیند، از او نصیحت میخواهد و مورچه به او حکمتی شگفت را گوشزد میکند که اگر خداوند باد را مسخر او ساخته است، به این خاطر است که به او نشان بدهد همه قدرت او مثل باد سست و بی بنیان است و در مقابل قدرت خدا هیچ است، همان نکتهای که در شعر دیگری خواجوی کرمانی این گونه این نکته را تبدیل به ادبیات ناب میکند: پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است/ بلکه آن است سلیمان که ز مُلک آزاد است. درهر حال انتخاب این شعر برای ترویج مفهوم کار و تلاش به نظر چندان درست نمیآید و همین پروین در شعرهای دیگری مثل «رفوی وقت» بسیار بهتر به این مفهوم پرداخته است.